خطر نفوذ اشخاص منحرف
الان مي بينيم در سرتا سر كشور يك مسائل انحرافي هست و اين مسائل انحرافي نمي شود از آن اشخاصي كه خودشان مستقيم اند باشد. معلوم مي شودكه يك اشخاصي منحرف در اينها وارد شدند مثلاً در كميته ها‘ در دادگاهها و در بسيج در همه جا در راديو و تلويزيون در مطبوعات در بين اينها الان بسيار اشخاص سالم هستند اما چون ممكن است گاهي ساده فكري بكنند و يك كسي كه درست نمي شناسند سوابقش را درست اطلاع ندارند به همان طوري كه خودش را ظاهرسازي مي كند گول بخورند و وارد بكنند يا در دادگاه وارد بكنند يادر كميته ها وارد بكنند يادر مطبوعات كه مهم است وارد بكنند و يك وقت توجه بكنيدكه دارد منحرف مي كند آن خطي راكه خود ملت داشته است كه وحدت درآن بوده است و اسلام هم بوده – اين دو انگيزه در رأي همه اموربود- يك وقت مي بينيدكه مطبوعات يك راهي مي رود كه طرف چپ دارد مي رود يا يك راهي طرف راست دارد مي رود از راه مستقيمي كه ملت دنبالش هستند – كه آن راه اسلام است – منحرف مي شوند اين از مهمات ( وظايف ) كساني است مي خواهند يك خدمتي بكنند و مجله اي بيرون بدهند يا روزنامه اي بنويسند .
اول مسأله اين است كه افراد را انتخاب بكنند . افرادند كه مي توانند اگر يك اشخاص منحرف باشند بدون اينكه شما توجه داشته باشيد يك وقت توجه كنيد كه انحراف پيداشد و اشخاص اند كه مي توانند كه انسان را يابه دامن امريكا بكشند يابه دامن شوروي . و اين ملتي كه آنقدر مجاهده كرده وآن قدر زحمت كشيده است براي اينكه خارج بشود از اين سلطه ها يك وقت مي بيند راه مجله راه مطبوعات راه راديو وتلويزيون ‘ نطقها وهمه چيزهايي كه الان هست يك وقت مي بينيدكه اشخاصي برخلاف آن چيزي ك مسير ملت است وارد شدند دراين راهها وراه رامنحرف كردند وشمابعد ملتفت بشويد اين از مسائل مهمي است كه توجه به آنها لازم است و اغماض ازآنها جايز نيست .......
اهميت تحقيق و گزينش در تصدي مسؤوليت ها
... بنابراين اين ازمسائل مهمي است كه در درجه اول اهميت واقع شده است كه اشخاصي كه اداره مي كنند يك جايي را ازاول ارزيابي بشود كه اين اشخاص چه كاره بوده اند . سابقه شان چيست . تحصيلاتشان در كجا بوده . چه جور رويه اي درتحصيلات داشتند . و بعداز انقلاب چه جور وضعيتي اينها داشتند . قبل از انقلاب چه وضعيتي داشتند اينها . افكارشان قبلاً چي بوده . اگر يك كسي افكارش قبلاً منحرف بوده حالا بيايد به شما ادعا بكند كه خير من برگشته ام مابايد قبول كنيم اما نبايد او را مجله نويس كنيم . آن دو تا باهم فرق دارند . خوب بسياري از اشخاصي كه مي آيند مي گويند ماتوبه كرديم توبه قبول است لكن نمي شود آنهارا سر يك كاري گذاشت كه آن كار اهميت دارد . براي اينكه ما نمي دانيم كه – به حسب واقع كه مانمي دانيم كه – اين آدم توبه كرده يا اين آدم مي خواهد با اين كلمه (( توبه )) مارا بازي بدهد . مابايد از او قبول كنيم كه در جامعه مسلمين مثل ساير مسلمانها با او عمل بكنيم اما نبايد راديو وتلويزيون رابه دست او بدهيم يا او را راه بدهيم در راديو و تلويزيون يا مجله اي كه براي تربيت افراد است براي ترويج اين مسير اسلامي ملت است ما به دست او بدهيم ويا نوشته هايش رابه دست او بدهيم . اين طور نبايدكه ما خوش باور باشيم . خيلي از اشخاص هستند كه تمام حرفهايشان حرفهاي اسلام است تمام حرفهايشان حرفهاي نهج البلاغه است و تمام حرفهايشان حرفهاي قرآن است لكن مسيرشان اين نيست !
در بين اشخاص همچو اشخاصي هستند كه اين راه را پيش گرفتند براي اينكه خودشان را در جامعه جا بزنند آن مقصدي كه دارند آن راعمل بكنند در بين مردم در عين حالي كه مابايد قبول كنيم يك كسي كه قبلا هم – فرض كنيد كه – عاصي بوده اين آدم حالا مسلمان است و به او ترتيب اثر اسلام را بدهيم اما نمي توانيم جهاتي كه داريم به او بسپاريم مثلاً فرض بفرماييد يك دزدي بوده حالا آمده توبه كرده خوب دزد توبه كرده قبول است توبه اش اما مي توانيد شما ماليات آن چيزتان را سرمايه هايتان رادست اين بدهيدو بپرسيد به اين ؟ نه عقلايي نيست .
براي اينكه ممكن است اين دزد براي اينكه سرمايه دستش بيايد بيايد توبه كند! ماهم كه علم غيب نداريم ما موظفيم كه در ظاهر قبول كنيم دزد نه الان توبه كرده است .حتي اگر يك توبه اي كردكه همه ضواهرش هم درست بود اقتدا هم به اوبكنيم درنماز اما نمي توانيم مايك چيزي كه امانت لازم است درآن ديانت لازم است درآن دست اين بدهيم بدترازهمه همين مجلات است وهمين مطبوعات است و همين راديو وتلويزيون است وهمين چيزهايي است كه براي تربيت جامعه است .
يك نفرآدم قبلاً – فرض كنيد- انحراف داشته كمونيست بوده حالا آمده مي گويدكه من ديگر برگشتم وخير حرفهاي آنها درست نبوده من برگشتم . بسيار خوب شما برگشتيد حالا آمديد باشد اما نمي توانيم ما اين رادر راديو وتلويزيون راهش بدهيم كه توبرو ومردم را تربيت بكن ! ممكن است اين كمونيست بازهم باشد لكن براي خاطر اينكه مارا بازي بدهد آمده اين را گفته . ما مكلفيم به اينكه درظاهر با او اعمال مسلماني فرض كنيد – بكنيم . درصورتي كه در عقيده كمونيست نشده باشد آن مسأله ديگري است . اما نمي توانيم مايك چيزي كه مي خواهيم تربيت كنيم بچه هاي خودمان را يك معلمي كه كمونيست بوده است الان آمده مي گويد نخير من بسيار مسلمانم و پيش ما نمازهم مي خواند وروزه هم مي گيرد وبيشتر ازشما و ديگران هم به آداب اسلامي تقيد دارد!
بسيارخوب شما مسلمان بياييد بين مردم باشيد كسي كاري به شماندارد . اما نمي توانيم مااين را معلم بچه هايمان قرار بدهيم براي اينكه معلم بچه هارا مابايد مطمئن باشيم كه اين منحرف نمي كند بچه هاي مارا. نمي توانيم ساده دلي به خرج بدهيم كه خوب حالا اين آدم اسلام گفته قبول كنيد شما ماهم قبول كرديم اما اسلام نفرموده حالاكه قبول كرديد مقدرات خودتان را دست اين هم بدهيد . ديگر اين را اسلام نفرموده اسلام فرموده قبول كنيد كه تو مسلمان وترتيب آثار هم بدهيد اما مقدرات يك مملكتي را ما بخواهيم دست يك كسي بدهيم كه كمونيست بوده حالا هم ميگويد من آدم خوبي هستم وترتيب آثارش راهم ما مي دهيم امانمي توانيم مقدرات مملكتمان دستش بدهيم نمي توانيم مجله نويسي اگربخواهد بكند او را آزاد بگذاريم كه هرچه دلش مي خواهد بنويسد يك وقتي مي بينيد چه ازكار در مي آيد . شماهم نمي توانيد درمجله اي كه داريد و افراد را ميخواهيد انتخاب كنيد يك اشخاصي كه سابقه شان انحراف بوده است آن منحرف را حالا بگوييد كه نه ديگر حالا خوب شده است وآدم مسلماني است واينها . و واردكنيد در روزنامه تان .
خيلي خوب است براي خودش ما هم نمي گوييم بد است . الان توبه كرده خوب است اما نمي توانيم ديگر همچو مطلبي راكه در ترتيب يك ملتي در سرنوشت يك ملتي دخالت دارد اين رابه دست او بدهيم اين از مسائل مهمي است كه در همه جا بايد اين انجام گيرد اين معنا كه خير مابايد همه اشخاصي كه آمده اند مي گويند كه ما خوب هستيم اينها بايد واردشان كنيم . منتها در همه جايي كه سرنوشت ملت راهم به دستشان بدهيم اين حرف ساده انديشي است و توجه به مسائل نداشتن است . ( حضرت امام خميني (ره) ديدار سردبير و اعضاي هيات تحريريه مجله سروش صحيفه امام ج 13 ص 477-475 به تاريخ 13/10/1359 )
جلوگيري از نفوذ اشخاص منحرف
شما بانوان هم كه مشغول يك عمل اسلامي – انساني شديد جازم باشيد به اينكه چون براي خدا داريد اين كار را ادامه مي دهيد موفق خواهيد شد هر اندازه اي كه مي توانيد كوشش كنيد كه اولاً افرادي كه انحراف دارند از اين مسير وانحراف دارنداز جمهوري اسلامي خودش راجا نزنند. آن افراد اينطور نيست كه بيايند بگويند ما انحراف داريم و آمديم با شما كاركنيم اينها از خود شما شايد بيشتر نمايش بدهندكه نه ماهم همين كار رامي خواهيم انجام بدهيم ماهم در راه اسلام هستيم .
بايد شما اشخاصي كه همكار مي خواهيد قرار بدهيد براي خودتان شناخته باشيد از سابق كه اينها وضعشان وضع خانوادگيشان مسيرشان در دانشگاه اگر بودند چه طوري بودند در ساير نقاط اگر چنانكه كار كرده اند چه جور كار كرده اند اينها را همه در نظر بگيريد و افراد را براي كمك ودخالت در اين امر بزرگ انتخاب كنيد و بعد راجع به طرز عمل شما بايد بنابراين بگذاريد كه هيچ اعتنا به انتقاداتي كه ممكن است حتي به اين اسمي كه شما انتخاب كرديد منحرفين بكنند هيچ اعتنايي به اين مسائل نكنيد همان راهي كه داريد همان راه را برويد. ( حضرت امام خميني (ره) ديدار سردبير و اعضاي هيات تحريريه مجله پويندگان راه زينب « اطلاعات بانوان » صحيفه امام ج 14 ص 61 به تاريخ 18/11/1359 )
غفلت از گزينش برابر با انحراف انقلاب
مسؤولان صاحبان اصلي انقلاب را بابهانه هاي بي اساس پس نزنند تابه جاي آنان كساني راكه وارثان رژيم گذشته و وابستگان فكري آنان هستندجايگزين كنند البته بايدازمتخصصان متعهد يالااقل غير معاند استفاده شود لكن نه به قيمت كنارگذاشتن صاحبان اصلي انقلاب چشمها وگوشها را بازكنيد كه دشمنان حيله بازان كار كشته هستند وممكن است از ساده دلي شما استفاده كنند و مراكز حساس را كم كم به دست گيرند و انقلاب رابه سوي غرب يا شرق بغلتانند . خداوند همه مسلمانان را از شر مخالفان اسلام و غارتگران كشورهاي اسلامي حفظ بفرمايد. ( حضرت امام خميني (ره) پيام به مناسبت 22 بهمن و سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي صحيفه امام ج 19 ص 151 به تاريخ 22/11/1363 )
جلوگيري از ورود افراد منحرف
بايد اشخاصي كه هرجا هستند و متكفل اين امرهستند و اشخاص صالح هستند باكمال دقت و باكمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادي كه خداي نخواسته – انحراف دارند وافرادي كه مي خواهند خودشان را واردكنند در اين چيزهايي كه به نفع اسلام است و منحرفش كنند مبادا باشد در آنها حتي يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. ( حضرت امام خميني (ره) ديدار دبيركل حزب جمهوري اسلامي و مسئولان و اعضاي دفاتر اين حزب در سراسر كشور صحيفه امام ج 16 ص 170-169 به تاريخ 14/1/1361 )